کثرت استعمال برخی مفاهیم و الفاظ علمی گاهی سبب میشود، افراد این مفاهیم را به عنوان واقعیتهایی غیرقابل انکار درک کنند و در باب پیشینه و چیستی آن سوالی مطرح نکنند و پیشفرضهای آنرا به چالش نکشند. این مسئله تا آنجا پیش میرود که برخی گزارهها و احکام مرتبط با این مفاهیم به عنوان گزارههایی بدیهی در ذهن نقش میبندد. نوجوانی یکی از این مفاهیم است.
هرقدر این مفهوم با ادبیات روزمره عموم مردم عجین شود و بتواند روزمرگیها را توصیف و تبیین کند، ستر و پوشیدگی آن بیشتر میشود و پرداختن به زوایای پنهان آن سختتر. درعینحال از هرگونه نقادی گریزان هستند. به همین دلیل است که نقادی این مفاهیم یکی از ضروریات تفکر اصیل در روزگار ماست.
مفهوم نوجوانی در کشور ما یکی از مهمترین مفاهیمی است که امروز نیاز به نقادی در محدوده عقل و تجربه دارد.
کتاب هال
استنلی هال روانشناس آمریکایی یکی از اولین افرادی است که از مفهوم نوجوانی بحث میکند و آن را در قالب یک مفهوم کلیدی روانشناختی صورتبندی میکند. هال در پیشگفتار کتاب درباره نوجوانی که در سال 1904 منتشر شده است با اشاره به دیدگاههای ژان ژاک روسو در کتاب امیل و توجه به اهمیت تاثیر طبیعت در فرایند رشد کودک، مینویسد به نظر میرسد (بعد از دوره کودکی و آغاز دوران مدرسه) یک گسست دیگر از طبیعت، برای فراگیری دانشها و مهارتهای متعدد تمدن پیچیده امروز ضروری باشد. ما بایستی نهال انسانی را در سن هشتسالگی با مدرسهای با نور، تهویه و دمای نامناسب پیوند بزنیم. ما باید طبیعت را خاموش و بجایش کتابها را باز کنیم. کودک مجبور است روی نیمکتهای نامناسب بنشیند و عضلات کوچک زبان و انگشتانش را به کار اندازد درحالیکه مابقی عضلات او که بیش از نیمی از وزن او را تشکیل میدهند بیکار میمانند.
نکته قابلتامل اینجاست هال در پیشگفتار کتابش قبل از آنکه مقوله نوجوانی را تعریف کند به نقش مدرسه در فرایند رشد کودک اشاره میکند و نشان میدهد چطور بنانهادن نهادی به نام مدرسه در قرن 19 ماجرای رشد انسان را دگرگون کرده است. فلذا از همینجا باید ریشههای عمیقی را شناسایی کرد که نشان میدهد چطور مدرسه و نوجوانی دو روی یک سکهاند. به نظر میرسد هال برخلاف تعریف امروزی، دوره نوجوانی را همزمان با دوران تحصیل در مدرسه دانسته است.
تحولات قرن 19
توضیحات استنلی هال نشان میدهد، برای درک بهتر مفهوم نوجوانی باید نگاهی به تحولات قرن نوزده میلادی و انقلاب صنعتی انداخت. چرا که این انقلاب صنعتی بود که زمینههای اجتماعی و اقتصادی را به نحوی دگرگون ساخت تا نهاد آموزش دچار تغییر بنیادینی شود و مدرسه باتوجهبه نیازهای نوپدید، برای تولید نیروی کار کارآمد به وجود بیاید. تحول فناوریهای تولیدی، رشد سرسامآور جمعیت، مهاجرت از روستا، توسعه شهرنشینی و تراکم جمعیت در محیطهای کوچک شهری از جمله عواملی بود که ضرورت ابداع یک فرایند آموزشی متفاوت را ایجاب میکرد. اینگونه بود که ساختمانهای بزرگی ساخته شد پر از اتاقهای مجزا و دانشآموزانی که ردیفی مشابه نقالههای خط تولید وارد کلاسها میشدند و معلمانی که طبق یک برنامه زمانبندی شده دقیق ترتیب وارد کلاس میشدند و حجم متراکمی از اطلاعات را به دانشآموزان منتقل میکردند.
به همین دلیل است که هال در پیشگفتار کتابش قبل از آنکه مفهوم نوجوانی را تعریف کند، به نقش مدرسه در فرایند رشد کودک اشاره میکند و نشان میدهد گسست از طبیعت در سنین مدرسه میتواند تاثیر قابلتوجهی بر فرایند رشد کودک داشته باشد. این واقعیت که مدرسه و نوجوانی دو روی یک سکه هستند برای هال که هم عصر تحولات اجتماعی انقلاب صنعتی بود، امری ساده و بدیهی به نظر میرسید؛ اما برای ما که تصوری از عصر ماقبل انقلاب صنعتی نداریم چندان بدیهی نیست و نیاز به تفکر و تامل دارد.
تفکیک مفهوم و پدیده نوجوانی
برای درک بهتر مقوله نوجوانی باید میان مفهوم نوجوانی و پدیده نوجوانی تفکیک قائل شد. مفهوم نوجوانی همانی است که برای اولینبار با مطالعات علمی هال وارد ادبیات روانشناسی میشود و نزدیک به 120 سال است که بهعنوان بخش جداییناپذیر از فرایند رشد انسان پذیرفته شده است و یک سازه روانشناختی اساسی در پژوهشهای معتبر علمی و دانشگاهی محسوب میشود. در این 120 سال هیچ نظریه رشدی نیست که دوره نوجوانی را بهعنوان مرحلهای طبیعی از مراحل رشد انسان در نظر نگیرد. هر روانشناسی متناسب با چارچوب نظری خود دوره نوجوانی را به شکلی صورتبندی میکند. هال نوجوانی را در قالب دوره طوفان و استرس صورتبندی میکند و اریکسون آن را محملی برای بروز بحران هویت قلمداد میکند. پیاژه سنین نوجوانی را بستر تکامل آخرین مرحله از مراحل رشد شناختی انسان میداند جایی که تفکر انتزاعی و استدلال شکوفا میشود.
اما پدیده نوجوانی همان واقعیت روانشناختیای است که حدفاصل 12 تا 20 سالگی در قالب تغییرات فیزیولوژیکی، شناختی، هیجانی و رفتاری بروز میکند. نوجوان تلاش میکند از خانواده فاصله بگیرد و هویت مستقل خود را بسازد، دچار تغییرات هورمونی میشود و اولین نشانههای زیست جنسی در او آشکار میشود. وقتی به فصول کتاب هال نگاه میاندازیم میبینیم، او تلاش کرده تا در هفت فصل بهصورت عینی پدیده نوجوانی را تحلیل کند. تغییرات وزن و قد نوجوان، تغییرات در اندامها، افزایش قدرت فیزیکی، بیماریهای جسمی و روانی، بزهکاریهای اجتماعی و رشد جنسی در پسران و دختران سرفصلهای کتاب هال است.
تفاوت کودکی و نوجوانی
فلذا یک مفهوم نوجوانی وجود دارد و یک پدیده نوجوانی به شرحی که بالا بیان شد. شاید بتوان در مورد کودکی هم از چنین تعبیری استفاده کرد. میتوان مفهوم کودکی را بهعنوان مجموعهای از تلاشهای نظری در راستای صورتبندی این مرحله از مراحل رشد انسان در نظر گرفت و پدیده کودکی را به معنی مجموعهای از واقعیتهای فیزیولوژیکی، حالات شناختی، هیجانی و رفتاری در یک مقطع سنی مشخص در نظر داشت. مفهوم کودکی به نسبت نوجوانی سابقه بیشتری در ادبیات علمی دارد. اگر دوران باستان را کنار بگذاریم که کودکی صرفا در سایه بزرگسالی تعریف میشد و مهمترین خصیصه آن نقص و تکامل نیافتگی بود و به سرچشمههای مدرن نظریات مرتبط با کودکی بپردازیم. مشخص میشود که حداقل صدسال پیش از نوجوانی تلاشهایی برای صورتبندی دوره کودکی گرفته شده است. همانطور که اشاره شد هال در پیشگفتار به روسو و کتاب امیل اشاره کرد.
اما در مورد پدیده کودکی و نوجوانی یک تفاوت آشکار وجود دارد. مرحله کودکی فارغ از صورتبندی نظریهپردازان مختلف همیشه جز جداییناپذیر از فرایند رشد انسان بوده است. چه در دوران باستان چه در دوران مدرن و پستمدرن. اما نوجوانی اینطور نیست. پدیده نوجوانی پیش از انقلاب صنعتی فراگیر نبوده است. یعنی آن دسته از ویژگیهای روانشناختی که امروزه در سنین 12 تا 20 بر عموم افراد عارض میشود قبل از انقلاب صنعتی توسط انسانهای 12 تا 20ساله تجربه نمیشده است.
فصل آخر کتاب هال غیبت پدیده نوجوانی در طول تاریخ
هال در فصل پایانی کتابش بحث مبسوطی در مورد پیشینه تاریخی مفهوم نوجوانی انجام میدهد و سررشته مطالب را در متون افلاطون و ارسطو جستجو میکند. اگر بخواهیم به یک علت عمده اشاره کنیم که چرا در گذشته حالات دوره نوجوانی توسط عموم افراد تجربه نمیشده است باید به یک اصل اشاره کنیم: پذیرفتن نقش بزرگسالی و برعهده گرفتن مسئولیتهای اجتماعی. در گذشته شرایط اجتماعی بهگونهای بود که افراد همزمان با دوره بلوغ میتوانستند مسئولیتهای دوره بزرگسالی را برعهده بگیرند. در اکثر مواقع ازدواج در سنین نوجوانی سبب میشد که فرایند انتقال از دوره کودکی به بزرگسالی بهسرعت طی شود و فرصتی برای بحرانهای دوره نوجوانی پدید نیاید. اما در کنار ازدواج ورود سریع به بازار کار و فعالیت مولد اقتصادی نیز یکی از عوامل پذیرش زودهنگام مسئولیتهای بزرگسالی در دوران نوجوانی است. فلذا عمده انسانها قبل از انقلاب صنعتی و پیچیدهشدن فرایند تولید و تخصصیشدن علوم اساسا فرصت نداشتند که دچار بحران هویت بشوند.
تجربه ایران معاصر
این مسئله صرفا به تمدنهای باستانی، گذشتههای دور یا اقوام بدوی اختصاص ندارد. بلکه از لحاظ اجتماعی و اقتصادی هرزمان، زمینهای فراهم شود تا مسئولیتهای بزرگسالی در سنین 12 13 سالگی بر عهده یک فرد قرار گیرد، او دیگر حالات و ویژگیهای دوران نوجوانی را آنگونه که دانشآموزان در مدرسه و دوره متوسطه تجربه میکنند، تجربه نمیکند. تجربه ایران معاصر مملو از انسانهای 13 14 سالهای است که با پذیرش مسئولیتهای اجتماعی بهسرعت از دوره کودکی به بزرگسالی منتقل شدهاند. طبق آمار رسمی 34درصد از شهدای میدانهای نبرد دفاع مقدس زیر 19 سال سن داشتهاند. حضور داوطلبانه گروه سنی نوجوان در مبارزات پیش از انقلاب و دفاع مقدس نشان میدهد که کودکان در سنین 13 سالگی میتوانند نقش پررنگی در مناسبات اجتماعی ایفا کنند.
زندگی شهری زندگی روستایی
اگر همین امروز محیط شهر را کنار بگذاریم و سراغ مناطق روستایی برویم. مشاهده میشود، فرایند رشد کودکان در روستاها با شهر بسیار متفاوت است. ارتباط مستمر و بلاواسطه با طبیعت و مخاطراتش ویژگیهایی را درون اهالی روستا ایجاد میکند که در محیطهای شهری کمتر دیده میشود. حتی اگر تضاد شهر و روستا را هم کنار بگذاریم و نگاهی به زندگی ورزشکاران حرفهای در ورزش بیندازیم، میبینیم ورزشکاری که در هفدهسالگی در اوج شکوفایی بدنی و ورزشی قرار دارد و بار سنگین قهرمانی یک ملت و کشور را بر دوش میکشد، از سنین نونهالی بهصورت حرفهای مشغول تمرین بوده و مسیر حرفهای زندگیاش روشن و بیابهام بوده است و او نیز مثل کودک روستایی، یا انسانهای قرون گذشته فرصتی برای تجربه بحران نوجوانی نداشته است.
به نظر میرسد، همانطور که هال بهصورت ضمنی اشاره کرد، نوجوانی یک پدیده شهری و مدرن است که در نتیجه انقلاب صنعتی، افزایش سرسامآور جمعیت، تخصصیشدن علوم و فنون و مهمتر از همه سلب مسئولیتهای اجتماعی و اقتصادی و نگهداری افراد در محیطی ایزوله به نام مدرسه به وجود آمده است. به نظر میرسد هرزمان شرایط تغییر کند، انسانها میتوانند فرایند رشد متفاوتی را تجربه کنند.
تحولات قرن 21 و انقلاب دیجیتال
به نظر میرسد، با شروع قرن 21 میلادی و توسعه فناوریهای ارتباطی و انقلاب دیجیتال، زمینه اجتماعی زندگی انسانها دگرگونی شگرفی را در پیش دارد. همانطور که اختراع ماشین بسیاری از شغلها را از بین برد و زمینه مهاجرت افراد از روستا به شهرها را فراهم کرد، ظهور الگوریتمها، زبانهای برنامهنویسی و هوش مصنوعی، مشاغل بسیاری را تهدید خواهد کرد و تغییرات چشمگیری در محیطهای شهری و کاری ایجاد خواهد داد. امروز دفتر گوگل همان قدر با اداره دولتی متفاوت است که ساختمان کارخانه با کارگاههای خانگی در دوران انقلاب صنعتی.
به نظر میرسد میتوان منتظر ظهور اشکال جدیدی از آموزش بود که زمینه پذیرش مسئولیتهای اجتماعی را در سنین نوجوانی فراهم نماید و منتظر نظریات جدیدی بود که فرایند متفاوتی برای رشد انسان (احتمالا بدون حضور پررنگ مرحله نوجوانی) ترسیم کند.
اینچنین شاید حق طبیعی و سلب شده از انسان دوباره به او بازگردانده شود.