در جلسات اسطورهزدایی، هر هفته، تحقیق و توسعۀ بردار میزبان افراد دیگر مجموعه است تا دربارۀ مفاهیم مختلف آشناییزدایی کنیم و آن را به همان شکلی که همیشه بود نبینیم. دو جلسهای است که دربارۀ حل مسئله گفتوگو میکنیم؛ بهطور خاص تمرکزمان روی مسئلهمحوری فرهنگی است.
ابتدای این جلسه هفتۀ قبل را مرور کردیم. اینکه فرق مسئله با دغدغه چیست و برای اقدامکردن بهتر است مسئلهمند باشیم تا دغدغهمند. در مسئله باید سه چیز را مشخص کنیم:1. وضعیت موجود؛ 2. وضعیت مطلوب؛ 3. راهحل.
افراد حاضر در جلسه دغدغههای مطرحشدۀ خود را دوباره بازگو کردند و بعد از آن تمرکز جلسه روی مسئلۀ دو نفر از شرکتکنندگان جلسه بود که دغدغۀ خود را تبدیل به مسئله کرده بودند. یکی از سوالات پرسیدهشده این بود که آیا میتوان وضع مطلوب را مشخص کرد؟ مثلا ما در فضای کار ممکن است بارها چرخش کنیم و هدف خود را تغییر دهیم. جواب این سوال بهطور خلاصه این بود که نقطۀ مطلوب همیشه ابهام دارد و با جلوتر رفتن و مشخصتر شدن مسیر از این ابهام کاسته میشود و ممکن است چرخشهای این چنین داشته باشیم. هیچوقت نمیتوان انتظار نقطۀ مطلوب 100درصدی داشت.
نکتۀ دیگری که در جلسه مطرح شد یکی از مشکلات ما در حل مسئله است. اینکه میخواهیم خیلی زود به راهحل برسیم. تا زمانی که وضعیت موجود و مطلوب را دقیق مشخص نکنیم، نمیتوان از راهحلها انتظار نتیجه داشت. برای فهمیدن وضع موجود و مطلوب باید از مسئلۀ در دستمان آشناییزدایی کنیم تا ابعاد مختلف آن برایمان روشن شود و مسئله را جزئیتر انتخاب کنیم.
سوال دیگری که در این جلسه پرسیده شد این بود که وضع مطلوب را چه کسی مشخص میکند؟ فرد مسئلهمند یا متخصصان آن حوزه. برای مثال کسی که مسئلهاش به ترویج کتابخوانی یا تربیتدینی مربوط میشود خودش مطلوب را تعیین میکند یا به مطالعۀ افراد صاحبنظر در این حوزه میپردازد تا بتواند وضعیت مطلوبی را با توجه به گفتۀ آنها انتخاب کند.